زندگی رویایی

ساخت وبلاگ
تو مسافرت عیدوسط تعطیلات و استراحتبعد از نیمه شبدرست وقتی که قسمت دوم سریال افعی تهران تموم شدقلبم گرفتحس کردم چقدر مادر بدی هستماصلأ مادر خوبی برای سپهر نبودمبه حامد گفتم این سریال و دوست ندارم نمی‌خوام نگاهش کنماون صحنه که پسره خودش و خیس کرد و خجالت کشید از جلو چشمم پاک نمیشهحس تنفر نسبت به خودم دارم و چه حس گهی هستشاین روزایی که دارم سپهر و فدای میلیون میلیون میلیون پول میکنمکه اون رستورانم و بزنمآخ قلبمشبخیر زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 20:10

باورم نمیشه آخرین نوشته مال وسط های بهمن باشه اگر بخوام از اسفند حرف بزنم قشنگ ترینش میتونم یه عکس بزارم که گویای همه چیز باشه ..و چقدر تنبل که حتی حاضر نشدم عکسم بفرستم این گوشییا حداقل با اون گوشی بیام بلاگفاو آخ که چقدر حرف دارم پلاک قلبی که هدیه گرفتمجزوه اون هدیه هایی هست که خیلی دوسش دارم خودم انتخابش کردم و به حامد گفتم برام سفارش بده تا بسازن و از اون شب از گردنم در نیومده خدا جون این حس بدی که دارم و ازم دور کن کمکم کن مادر خوبی باشم کمکم کن سپهر و دوست داشته باشم خدایا منو ببخش بابت تمامی اشتباهاتم خدایا بهم توان بده آینده اون بچه رو بسازم وای که چقدر حالم بده زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 20:10